سی سالگی ها
سی سالگی ها

سی سالگی ها

شروع جدید

راستش نمیخوام زیاد توضیح بدم

ده سال وبلاگ مینوشتم یهو بسته شد و از اونجایی که مشخصات میخواست ازم منم حاضر نبودم این کارو بکنم 

پس چه بهتر که با پایان دهه ی سوم و آغاز دهه ی چهارم و سی سالگی ها 

یه شروع جدید هم داشته باشم 

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمـهـ یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 10:06 http://negaran91.blogfa.com/

نوشتـــه ای از اوریــانــا فــالاچــی در وصف ســی ســالگی:
مـــن از اینکــه سـی سـالـه هستـم حــظ مـی کنــم.سـی سـال زندگیــم را مثـل مشــروب خــوشمــزه مـی نـوشـم.

ســی ســالگی سـن زیبـایـی است، سـی و یـک سـال و سـی و دو سـال و سـی سـه و چهـار و پنـج همـه زیبـا هستنـد. بـرای اینکـه آدم احسـاس آزادی مـی کنـد.احسـاس مـی کنـد یـاغـی شـده است، بـرای اینـکه اضطـراب انتـظار تمـام شـده، غـم سـراشیبی هـم هنـوز شـروع نشده. احسـاس روشنـی مـی کنیـم. عــاقبـت در سـی سـالـگی حـس مـی کنیـم کـه مغـزمـان کـار مـی کنـد. اگـر در آن سـن، مـذهبـی هستیــم، دیـگر مـذهبـی هستیـم.
اگـر بـه خـدا اعتقـاد نـداریم، نـداریم.
اگـر شـک و تـردیـد داریـم بـدون خجـالت شـک و تـردیـد داریـم.
از تـمسـخر جـوانـها واهمـه نـداریـم چون مـا هـم جـوان هستیـم.
از سـرزنش بـزرگها وحشـت نـداریم چـون مـاهـم آدم بـزرگ هستیـم.
از گنـاه نمـی تـرسیـم چـون درک کـرده ایـم کـه گنـاه فقط یـک نقطـه نـظر است.
از اطـاعـت نــکـردن وحـشت نـداریـم بـرای اینـکه فهمیـده ایـم اطـاعـت کـردن کـار احمقـانـه ای است.
از تـنبیـه نمـی تـرسیـم چـون بـه ایـن نتیجـه رسیـده ایـم که
دوست داشتـن عیب نیست.
وقتـی قـرار است عــــاشق شـویـم مـی شـویم،
وقتـی از هـم جـدا مـی شـویـم، آنـرا بـا منطـــق قبـول مـی کنیـم.
دیـگر نبـایـد بـه معلـم و مـدرسه و کشیـش حسـاب پـس بـدهیم و بس.

راست میگه
سی سالگی خیلی قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد