ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
سلام سلام
من اومدم
خسته کوفته له ولی راضی از مهمونی ای که برگزار کردم و رفت تا سال دیگه
کل دیروز و امروز به امر شریف #کوزتینگ گذشت ولی در کنار دوستام بهم خیلی خوش میگذره ، اینا همکلاسیای دوره ی دبیرستانمن که همچنان و به صورت فشرده با هم ارتباط داریم و رابطمون محدود به این مهمونیای ماهانه نیست یه جوری یه اکیپ دوست صمیمی هستیم که برنامه هامونو با هم هماهنگ میکنیم ، امروزم سعی کردیم برنامه ی یه مسافرت سه روزه به یه جای ییلاقی یا شمال رو بریزیم که احتمالن میفته برای شهریور و دوستامون باید با همسراشون هماهنگ شن خلاصه که امیدوارم جور شه بتونیم بریم ، تو آذرماه هم دخترونه رفتیم کرمان و کویر و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت البته اونجا ما یه میزبان داشتیم که متاسفانه یه ذره ناهماهنگ بود و یه سری دلخوری ها به وجود اومد ولی در کل ماها وقتی کنار همیم به این چیزا توجهی نشون نمیدیم.
از مهمونی بگم که همه چی خوب برگزار شد و غذاها هم خدا رو شکر عالی شد و همه خوشحال و خندان و سیر بودن ، چون ماها هممون صفت شیکمویی داریم خیلی به بخش شکمی مهمونی اهمیت میدیم خودم فرصت نکردم هیچ عکسی از مهمونی و غذاها و اینا بگیرم ولی فک کنم بچه ها زحمتشو کشیدن باید ازشون بپرسم و اگه عکسی داشتن براتون بذارم ..
بعد مهمونیم مجبور شدم با دستمال و جارو بیفتم به جون خونه چون کوچولوی یکی از مهمونا همه جا رو علامت گزاری کرده بود
الانم ولو شدم و دارم اینا رو تایپ میکنم و احتمالن تا یه ذره ی دیگه بیهوشم
چقد پستم تلگرافی شد