سی سالگی ها
سی سالگی ها

سی سالگی ها

20

سلام سلام  خوبین ؟

آدم نمیدونه از کجا شروع کنه به خدا انقد که هیچ اتفاقی نمیفته ! تابستون بی خاصیت همینه ها

دیروز بدو بدو کارامو کردم و رفتم آرایشگاه دوستم و خیال خودمو برای مدتها راحت کردم با مشکی کردن مجدد موهام ، موهای خودم مشکیه ولی انقد هر دفعه یه بلایی سرشون آورده بودم هفت رنگ شده بود برای همینم گفتم تا اطلاع ثانوی بهشون استراحت بدم و به رنگ اصلی در بیارمشون ، خلاصه که خودمو وقتی تو آینه دیدم انقد از خودم راضی بودم که زنگ زدم به نانا که قرار بود بره پیش خواهرم و گفتم اگه هستی هنوز من بیام اونجا شو آف کنم که اون گفت دارم برمیگردم و منم بیخیال شوآف شدم و به دوستم گفتم هر وقت سالنت شلوغ بود بگو من بیام اینجا  

بعدم دیدم دوستم با حنا هندی تتو زده رو دستش و منم یهو جرقه ای تو سرم زده شد که توام بزن توام بزن و اینگونه بود که من تبدیل به یه بنفش بی نهایت شدم و قرار شد که تا اطلاع ثانوی که این رو دستمه هر وقت دیدمش یادم باشه که باید بی نهایت رو بخوام همیشه! اینم عکسش که البته تو عکس خیلی خوب نیفتاده چون تازه من دیروز فهمیدم که چه کار سختیه بخوای از مچ دستت عکس بندازی!  ادامه مطلب ...

19

سلام سلام حال و احوالتون چطوره ؟ خوب و خوش و سلامتین؟

اوضاع بر وفق مراده؟ 

منم این روزا خوبم ، یعنی سعی خودمو برای خوب بودن میکنم و امیدوارم که موفق باشم چون میدونین که تنها چیزی که چاره نداره تو این دنیا مرگه  پس همه چی درست میشه

پنج شنبه قرار بود با دوستام دور هم جمع شیم و یکم شادی کنیم که برای روحمون خوب باشه و نانا و دوستشم میومدن بست فرند و اشی و اون دوست کاتیم! هم بود و خلاصه جای شما خالی رفتیم خونه ی دوستم و کلی گفتیم و خوردیم و خندیدیمو شادی کردیم و شبم برگشتیم سر جاهامون البته که من رفتم پیش اشی و تا نصفه شب حرف زدیم با هم و بعد اون خوابید و من به زور خودمو خوابوندم  و تا لنگ ظهرم خوابیدم و وقتی بیدار شدم با چایی و کیکای مهیج ازم پذیرایی شد و خوشحال و شاد و خندان برگشتم خونه و زنگ زدم نانا قرار گذاشتیم که عصر بریم شاپینگ تراپی ، البته خرید واجب بودم ولی حالت تراپی هم داشت دیگه میخواستم روحم شاد شه ،بگم براتون از خرید که اشی گفت که دبنهامز حراجه و بیا برو خریدتو از اونجا بکن ،چون عروسی یه فامیل خیلی درجه 1 هست تو این هفته و من قصد خرید داشتم و قبلن هم از دبنهامز پیراهن خریده بودم و از جنسش راضی بودم برای همین با نانا و دوستش رفتیم میرداماد و کل دبنهامز و گشتیم و یه پیراهن اسپورت خوشم اومدو پوشیدم و پسندیدم و اومدم دم صندوق حساب کنم که فهمیدم نیو کالکشنه و شامل حراج نیست و 400 تومن وجه رایج مملکت رو تقدیم کردم و  با دماغ سوخته اومدم بیرون 

ولی خیلیی پیراهنمو دوووووس دارم و خیلی خوش برش بود ، اسپورتم هست همه جا میشه پوشیدش ، خلاصه که هپی هپی ولی میدونین چی حرصمو در آورد؟ وقتی قیمتشو کندم دیدم زیرش قیمت خورده 60 یورو ، خب چرا انقد زیاد میفروشن نامردااااا؟  ادامه مطلب ...