سی سالگی ها
سی سالگی ها

سی سالگی ها

10

با آقای پست قبلی دعوا کردم  سر یه چیز بیخودی دلتون نخواد

بلاخره وقتی به قول آشتی  هورمونا عروسی میگیرن کارای عجیب غریبی از این دست هیچم عجیب نیست 

چه اسمی واسش گذاشتم اینجا، خوب کردم البته اینجوری دلم خنک میشه

تا زمانی که ندونم چه جایگاهی تو زندگیش دارم وضعیت همینه که هست راستش

اینکه من در جریان جز به جز زندگی یه نفرم باشم و ببینمش و صحبت کنیم و همفکری داشته باشیم و ..و... ولی ندونم چه حقی نسبت به رابطمون دارم و رابطه چیه چیز عجیبی نیست؟

همینکه من جایگاهمو نمیدونم باعث یه سری سوتفاهمای مسخره میشه جبران کردنشون سخته

برای همین ترجیح میدم یه مدت نباشم

اولین قدم هم این بود که تمام اپلیکیشنای اضافی تو گوشیم  که میتونست بهم مرتبطمون کنه رو پاک کردم 

چند ساعت دووم بیارم خدا میدونه

چه میکنن این هورمونای وحشی!

پ.ن1

اینا رو ول کنین دوستایی که دو سه ماه منو ندیده بودن نظرشون این بود که این یکی دو کیلو لاغری با اینکه خیلی کمه خیلی بهم اومده و صورتم خیلی عوض شده

خوشحالم 

پ.ن2

احتمال داره به این پست بازم اضافه بشه


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد